عنوان | نشست تخصصي مطالعات زنان مشهد مقدس |
زمان برگزاری | 1385/05/02 |
نشست تخصصي مطالعات زنان با موضوعات «هويت زنانه»، «جنسيت و آموزش»، «آسيبشناسي خانواده»، «زنان و اصلاحات حقوقي» و «آسيبشناسي پوشش و آرايش» به همت مرکز تحقيقات زن و خانواده و امور بانوان وزارت کشور در مشهد مقدس برگزارشد. کارشناسان محترم حجتالاسلام والمسلمين زيبایينژاد، دکتر کرمي، سرکار خانم علاسوند، سرکار خانم علمالهدي، سرکار خانم فرهمندپور و سرکار خانم شهلا باقري، پيرامون محورهاي اين نشست به بحث و گفتوگو پرداختند.
گزارش خبری
متن کامل
موضوع: هويت زنانه (خانم علاسوند)
محورهاي بحث
1ـ يکي از تعاريف هويت جنسي عبارت از آگاهي انسان از طبيعت زيستشناختي و پذيرفتن اين طبيعت براي خود است. من دربه کاربردن هويت جنسي تعمد دارم؛ چرا که کساني که تعبير هويت جنسيتي را به کار ميبرند نيز از به کاربردن آن تعمد دشتند؛ يعني جنسيت و افکار جامعه است که هويت زنانه را ميسازد و چيزي به معناي جنس زيستشناختي يا وجود ندارد و يا چندان معتبر و چشمگير نيست.
2ـ منظور ما از به کار بردن هويت جنسي اين است که طبيعت، در ويژگيهاي زيستشناختي و حتي برخي از ويژگيهاي روانشناختي در تعريف هويت جنسي زنان مؤثر است، طبق ديدگاه فلسفي، ما معتقديم بين روح و جنس ارتباطي وجود دارد که نميتوان آنها را از هم تفکيک کرد.
3ـ بحث هويت جنسي يکي از موضوعات مورد توجه جامعهشناختي است. مطالعات جنسيت به صورت آکادميک در حوزة مطالعات جامعهشناسي رخ داده و امروزه جامعهشناسي زنان داراي متون و منابع درسي است.
4ـ نتايجي که نظريات فرويد به دنبال دارد عبارتند از اين که: اول بدانيم اندام، تعيين کنندة سرنوشت انسان است، مطلب دوم آن که نقشآموزی جنسيتي يک فرايند انعطافپذير نيست و اين که هويت جنسيتي امري سيال نيست، بلکه امري ثابت است. طبق اين نظريه انسانها نميتوانند برخلاف جنس روانکاوانه و زيستشناسانه خود عملکردي داشته باشند.
5ـ از گزارههاي ديني ميتوان استفاده کرد که مسألة هويت به يک ريشة ثابت متصل است و ميتوان اين مسأله را اثبات کرد که در نهاد انسان چيزي وجود دارد که منشأ هويت جنسي ميشود. البته تربيتها و ساختارهاي اجتماعي نيز در سطوح مختلف در هويت جنسي تأثير خود را خواهد گذاشت.
6ـ فمينيستها با جدا کردن جنس از نقشهاي جنسيتي مسأله را به سمت بحثهاي جامعهشناختي کشاندند. اين مسأله براي جريانهاي فمينيستي فوايد متعددي داشت.
7ـ تلاش فمينيستها اين بود که با هجوم به تفاوتهاي زيستي و رواني و بياعتبار کردن اين علوم، اين تفاوتها را بياعتبار کنند و هويت زنانه را از چنگال اين علوم اثباتگرا خارج کنند. هم اين مسأله براي فمينيستها بسيار اهميت داشت و هم تلاش براي وارد کردن هويت جنسي در علوم جامعهشناختي.
در پايان لازم است نظام سؤالاتي را در موضوع هويت جنسي در نظر بگيريم تا معلوم شود در نظام فکري ما چه برداشتي از هويت زنانه و مردانه وجود دارد و ساحت انساني زن کدام است و بحث پايداري و ثبات ارزشهاي مردانه و زنانه با بحثهاي آخرتگرايانه و نظام حکيمانة خلقت چه ارتباطي دارد؟
1ـ آيا سياليت هويت، چندپارگي در هويت را اثبات ميکند؟
2ـ آيا حداقلي از ثبات در هويت وجود دارد؟
3ـ آيا نسبيتگرايي در ارزشها از جمله ارزشهاي مربوط به جنسيت، دامنگير هويت زنانه در نگرشهاي فمينيستي و ارزشهاي آنها ميشود؟
4ـ آيا ميتوان به هويت جنسي معيني ملزم بود اما هرگونه نقشآموزي جنسيتي را ناديده گرفت؟ يعني بين هويت بيولوژيکي زن و نقشهاي مربوط به آن که در همه فرهنگها، کم و بيش وجود دارند، تفکيک کرد؟
5ـ در صورتي که شاخصهاي تناسلي مربوط به جنس با شاخصهاي فرهنگي جنسيت، مثل پوشاک، آرايش، مو و .... در تعارض باشند، کدام يک بايد ملاک شناسايي قرار بگيرند؟
6ـ اگر شاخصهاي تناسلي ملاک باشند، آيا اين امر حاکي از ثبات و حجيت هويت جنسي به معناي گفته شده نيست؟
7ـ واکنشهاي متفاوت والدين در برابر دختران و پسران که در سطح عمومي جهاني به يک شکل بروز دارند آيا به اين دليل است که آنها بين دو جنس تفاوتهاي فطري ميبينند و اين واکنشها براساس اين تفاوتها است؟
8ـ آيا تغيير در الگوي رفتاري مربوط به جنس، همزمان با تشکيک در الگوهاي سنتي، حاکي از سياليت در هويت جنسي است؟
9ـ چه تعداد از تمايزات بيولوژيکي با پيدايش تلقيهاي اجتماعي و داوريهاي ارزشي از جنسيت ارتباط دارد؟
10ـ نقش جنسيتي واقعاً چيست؟ باروري، مراقبت، مشارکت اقتصادي، نانآوري و تصميمگيري کدام يک نقش جنسي است؟
11ـ آيا چيزي به نام جهتگيري رفتاري زنانه يا مردانه يا به تعبيري اخلاق جنسيتي وجود دارد؟
12ـ مرز جنسيت کجاست؟ و چه آموزشي در رابطه با جنسيتي بارآوردن فرزندان مورد تأييد دين است؟
13ـ اسلام بنابر تربيت پذيري بشر، چه مقدار از يادگيري جنسيتي را روا ميدارد؟
14ـ چه ميزان مباحثات مربوط به جنسيت و نقشهاي جنسيتي با عقايد بنيادين دين، نظير هفدمند بودن خلقت، نظم طبيعي در عالم، طبيعي بودن خانواده و مفاهيمي از اين دست مرتبط است؟
15ـ چه گزارههايي در دين، تغيير برخي از نظمبنديهاي مربوط به جنسيت را روا نميدارد؟ (مانند مديريت خانواده)
16ـ آيا تمايزات مربوط به جنسيت مثل رفتار و نقش، در تمام موارد به دليل تفاوتهاي زيستي و رواني بين زن و مرد است؟
موضوع: هويت زنانه «حجتالاسلام والمسلمين زيبايينژاد»
محورهاي بحث
1ـ پذيرش تفاوتهاي طبيعي زن و مرد از نگاه فمينيستي با نگاه يک مسلمان متفاوت است. در نگاه موحد، خداوند فقط خالق نيست بلکه برنامهريز و مدبر اين عالم هم است.
2ـ مهمترين آثار پذيرش هويت جنسي در بحث آموزش و تربيت است و تربيت هم تنها به منظور ايفاي نقشهاي متفاوت نيست بلکه نحوة مواجهة زن و مرد با مسايل مختلف را نشان ميدهد.
3ـ پذيرش تفاوتهاي زن و مرد آثار زيادي به دنبال خواهد داشت که يکي از آنها تفکيک نقشهاست.
4ـ اثر بيتوجهي به هويت جنسي تبعاتي دارد که در سيستم جنسي زنان اختلال ايجاد ميکند؛ باعث افزايش استرس شده و باعث کاهش درک متقابل از جنس مخالف ميشود.
5ـ اگر ميپذيريم که «ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون»، به تبع آن ميپذيريم که وحدت هدف در هر دو جنس مطرح است و هر دو براي يک هدف غايي خلق شدهاند و اين لزوماً به معناي وحدت مسير نيست.
6ـ خلقت عالم، خلقت هدفمندي است و خلقت متفاوت زن و مرد را نميتوان مستند به تصادف دانست.
7ـ آيا براساس گزارههاي دستوري دين، ميتوان به توصيفي از واقعيت دست يافت يا خير؟ پاسخ آن است که چنين چيزي ممکن است به شرط آن که بين توصيهها و توصيفي که ميخواهيم برداشت کنيم ملازمه وجود داشته باشد؛ به اين معني که اين احکام دستوري صرفاً در اين فرض قابل دفاع باشد که قائل به تفاوت زن و مرد شويم.
موضوع: نظام خانواده (حجتالاسلام والمسلمين زيبايينژاد)
محورهاي بحث
1ـ قانون اساسي جمهوري اسلامي به موضوع خانواده به عنوان يک موضوع کليدي توجه کرده و در يکي از مواد خود تصريح کرده است که کليه قوانين کشور بايستي در جهت تقويت خانواده و دفاع از استحکام آن باشد. اما تحولاتي که در دهههاي اخير در کشور مشاهده ميشود، نگرانيهاي زيادي را به وجود آورده که گويا ما از اهداف قانون اساسي دور شدهايم.
2ـ سياستهاي دولتي تا هماکنون در خدمت حمايت از فرد قرار داشتند؛ يعني ميگوييم اقشار آسيبپذير، کودکان، سالمندان، زنان و ... هستند و سيستم حمايتي از اين اقشار هميشه فعال بوده، در صورتي که تاکنون سيستم حمايتي از خانواده به عنوان يک کل منسجم شکل نگرفته است.
3ـ زن در گذشته به خاطر اين که براي آينده خود نياز به حامي اقتصادي داشت، نياز بيشتري به ازدواج ميديد ولي امروز دولتها جاي آن را پر کرده و باعث کاهش اين نگرانيها شدهاند.
4ـ اين مسائل که گفته شد، ما را به سوي ضرورت توليد علم و جنبش نرمافزاري هدايت ميکند. بنابراين براي هر يک از آسيبهاي خانواده بايد نسخههاي متفاوتي ارائه دهيم.
5ـ علل بالا رفتن سن ازدواج: نظام تحصيلي طولاني، سيستمهاي حمايتي دولتي از کساني که تحصيلات بالاتري داشته باشند، عزتمندي اجتماعي در تحصيلات نزد فرهنگ حاکم که براي دختران و سن ازدواج آنها بسيار تعيين کننده است، مطرح شدن تحصيلات دختران به عنوان يک عامل مؤثر در گزينش پسران و ... .
6ـ مشاوران به اين نتيجه رسيدهاند که ازدواجهايي که به روش سنتي صورت گرفته از دوام بيشتري برخوردارند.؛ چرا که اختلافات خانوادگي معمولاً از اختلافات ايدئولوژيکي و سياسي سرچشمه نميگيرد، بلکه بيشتر ناشي از اختلافات فرهنگي، سليقهاي و طبقهاي است.
7ـ کم کم توقع مشارکت همسر در سرپرستي خانواده و تأمين هزينهها در مردان زياد ميشود و از طرف ديگر رفته رفته مسؤليتهاي اخلاقي و حقوقي زنان در جايگاه همسري و مادري کمرنگ ميشود.
8ـ سياستهاي دولتي در ايران و کشورهاي ديگر براي توانمندسازي خانواده در حل مشکلات خود هيچ برنامهاي طراحي نکرده است بلکه صرفاً کمکهاي حمايتي را به خانواده تزريق ميکند.
9ـ وقتي که فردگرايي و آزادي فرد با مفهوم ليبراليستي آن، در جامعه اسلامي ترويج ميشود درنيتجه فرد به خود و منافع شخصي خود توجه ميکند. در چنين وضعيتي، ارزشهاي گروهي کماهميت تلقي ميشود و منافع فرد در زاويه ديد قرار ميگيرد. اگر فردگرايي تقويت شود ديگر نميتوان ساختار خانواده را به شکل اوليه خود حفظ کرد.
موضوع : نظام خانواده (دکتر محمدتقي کرمي)
محورهاي بحث
1ـ سال گذشته (1384) با تيمي مأموريت يافتيم که وضعيت بودجهاي را که دولتها براي خانواده اختصاص دادهاند بررسي کنيم. نکتة جالب اين بود که در طي 27 سال اخير، نظام ايران، ريالي را براي خانواده هزينه نکرده است و تمام بودجهها عملاً به سمت مسائل زنان رفته است.
2ـ آنقدر مسائل خانواده را کوچک و حاشيهاي ميپنداريم که احساس ميکنيم همين که روز خانواده را در کشور داشته باشيم، کفايت ميکند.
3ـ تفکيک قلمروهاي خصوصي و عمومي و حمايت امدادي از خانواده در سالهاي اخير در کشور ما نيز انجام شده است که تبعات منفي در برداشته است.
4ـ مدرنيته براي خانواده دو آموزة کلي دارد و آن، تفکيک قلمرو عمومي از خصوصي است. بعضي معتقدند که مدرنيته با اين نکته و شعار آغاز شده است.
5ـ مسئله اينجاست که ميزان دخالت دولت در حمايت از خانواده در چه حد و به چه شکلي بايد باشد؟
6ـ ممکن است در شعار به موضوع خانواده بپردازيم ولي واقعيت اين است که هيچ اتفاقي نميافتد و براي طرح يک سند براي خانواده، به ما گفته نشد که بايد برنامه را براساس «سند ملي توسعه زن و خانواده» طراحي کنيد.
7ـ اگر در سنتها «اتوپيا مدينة فاضله بود» هيچ جامعهاي سنتها را رها نميکرد. اما آموزههاي مدرنيته هم براي ما مشکلي ايجاد کرده است پس بايد راه سومي را در نظر بگيريم.
8ـ برخي از اصلاحاتي که در گذشته انجام شد، نه تنها به نفع زنان نبود بلکه هم ضريب آسيبپذيري خانواده را بالا ميبرد و هم به ضرر زنان تمام ميشد.
9ـ اهميت بحث خانواده در کشور ما دولايه دارد؛ لايه تکريم و تقديس، شعار ولاية واقعيت.
10ـ گروهي معتقدند که تصدي برخي نقشها توسط دولت، خانواده را آسيبپذير و بيمعنا کرده است.
موضوع: جنسيت و آموزش (خانم دکتر علمالهدي)
محورهاي بحث
1ـ اگر تفاوتهاي جنسيتي به رسميت شناخته نشود، بحث عدالت آموزشي به بحث برابري فرصتهاي آموزشي تبدبل ميشود.
2ـ مسائلي که مربوط به جنسيت دانشآموز ميشود و نيازهاي جنسيتي يا نقشهاي جنسيتي را پوشش ميدهد، به طور کامل از آموزش و پرورش رسمي حذف ميشود.
3ـ در مدارس معمولاً لباسهاي بدرنگ، يک شکل و بدجنس که با هيچ يک از لباسهاي دختران ما سازگار نيست و هرگز آنها مدل اين لباسها را در جاي ديگر به کار نميبرند، استفاده ميشود و امکان خود نمايي که از ويژگيهايي زنانه است را از آنها ميگيريم. چرا؟ چون ما ميخواهيم آنها را با ساختار بروکراتيک همراه کنيم.
4ـ فاصله زيادي که بين مدرسه و خانه رخ ميدهد، متأسفانه اختلافات شديدي را در خانه به وجود ميآورد به ويژه ممکن است بين جناح زنانه و جناح مردانه در خانه اختلاف به وجود بيايد.
5ـ آنچه که مربوط به قلمرو جسماني است حاوي ويژگيهاي جنسيتي است. به عبارت ديگر در قلمرو جسماني، آموزش بايد همراه با ملاحظات جنسيتي انجام گيرد.
6ـ آموزشهايي که به نقش مادري، همسري، مهارتهاي زيستخانوادگي و ... مربوط ميشوند از آموزش و پرورش حذف شدهاند يا به طور حاشيهاي در هنرستانها آموزش داده ميشود.
7ـ به طور کلي تفاوتهاي طبيعي هم در نگرش مدرن حذف ميشود و هم در تربيت متأثر از نگرش مدرن. مدرسه دخترانه با مدرسة پسرانه خيلي متفاوت نيست الا اين که چون جمهوري اسلامي است به دختران گفته ميشود که عفت و عصمت خودشان را بيشتر رعايت کنند.
8ـ نگرش ديني بايد در حوزة آموزش و پرورش بسيار فعالانه عمل کند؛ در حالي که ميبينيم که چنين اتفاقي نميافتد.
موضوع: جنسيت وآموزش (سرکار خانم علاسوند)
محورهاي بحث
1ـ ما دربارة «آموزش و جنسيت» و «ترييت و جنسيت» بحث ميکنيم. به دليل اين که نوع آموزشهايي که داده ميشود چه به شکل مستقيم و چه به صورت غيرمستقيم در تربيت افراد دخالت ميکند.
2ـ عاطفي کردن ويژگيهاي مربوط به جنسيت که مورد تأييد دين هم هست يکي از روشهاي تربيت جنسي بر مبناي رضايت و تمايل است.
3ـ آموزش و پرورش بايد با نهادهاي ديني و نهادهاي ديگر هماهنگ وارد عمل شود و مفاهيم ديني در سيستمهاي آموزشي.
4ـ مراد از تربيت هادي، ارتقاء و فعليت بخشيدن به بنمايههاي فطري و دروني انسان است؛ يعني ظرفيتهاي طبيعي افراد، انسان را در مسير تربيت کمک ميکند و نيازي به امکانات و هزينههاي خارجي نيست.
5ـ در بحث توجه به جنيست، حوزه توجه به مردان فقط در بحث اشتغال و فرصتهاي شغلي است، و در بررسي نقشهاي جنسيتي پسران و مردان مغفول واقع شدهاند.
6ـ پيآمدهاي آموزش و پرورش خنثي نسبت به جنسيت را ميتوان در عدم توانايي افراد براي ايفاي نقشهاي مختلف، بحران در خودپنداري، تأثير در معيارهاي ازدواج، تحصيل، اشتغال و ... دانست.
موضوع: زنان واصلاحات حقوقي (خانم دکتر فهيمه فرهمندپور)
محورهاي بحث
1ـ نميتوان انکار کرد که برخي قوانين و مواد قانوني که در سيستم حقوقي ما وجود دارد، در برخي موارد قابل دفاع نبوده، جوابگوي مشکلات جامعه نيست.
2ـ بيمعناست اگر تصور کنيم با هر تغيير ظاهري در روند مناسبات اجتماعي، اقتصادي، سياسي و ... ميتوان نظام حقوقي را دگرگون کرد.
3ـ برخي مصالح کلي وجود دارند که در مجموعه نظام فقهي و نه در موارد جزئي و موردي، حتي از لابهلاي تعاليم اخلاقي قابل کشف هستند.
4ـ بحث تفاوت نقشها، مديريت طولي، تمکين، تفاوت و جابجايي در نوع امتيازات اقتصادي اعم از نفقه و مهريه و ... حلقههاي به هم پيوسته نظامي هستند که پيامهاي اساسي را القا و مصالح کلي را تأمين ميکنند.
5ـ در بازفهمي و بازنگري به منابع فقهي، احتمالاً ما به يافتههاي جديدي ميرسيم، اين يافتهها به معناي تغيير قوانين شرعي نيست بلکه به معناي فهم درست و بهروز قوانيني است که پيشتر به گونه ديگر فهميده شده بود.
6ـ وقتي گفته ميشود اين قانون نيازمند اصلاح است، منظور چيست؟ آيا چنين قوانيني از ابتدا درست نبوده، يا اين که در زمان خودش کارآمد بوده اما جوابگوي مسايل امروز نيست؟
7ـ اگر ما معتقد شويم که احکام دين همواره واجد رَوايي بوده و هستند، آيا رَوايي احکام فقهي به معناي نفي اصلاح و بازنگري حقوقي است؟
8ـ اساسيترين و چالش برانگيزترين مسأله در بحث، اين است که آيا نه با تغيير مصداق و موضوع که با تغيير شرايط خارجي، حکم هم تغيير ميکند؟
9ـ مجموعه ادبيات حقوقي و اخلاقي ديني ميتواند ما را به طور نسبي به سوي کشف مصالح کلياي سوق دهد که توجه به آنها هنگامي که بحث بازنگري و اصلاح قوانين پيش ميآيد خيلي اهميت دارد.
10ـ بايد به جاي اقدام شتابزده به هر تغيير حقوقي، پيامها، مصالح اصلي در سازمان فقهي، حقوقي و اخلاقي دين را بيابيم و آنها را به عنوان پيشفرضهاي اصلاحات و يا شاخصههاي نظام حقوقي بهتر بشناسيم و متناسب با آن تلاش کنيم.
11ـ مراقبت باشيم در رويکرد به موضوع اصلاحات حقوقي دچار افراط و تفريط نشويم و ضمن آن که از زمينههاي تأمل در نظام حقوقي غفلت نميکنيم مصالح کلي را براي دست يافت به منافع مقطعي به خطر نياندازيم
موضوع: زنان و اصلاحات حقوقي (دکتر محمد تقي کرمي)
محورهاي بحث
1ـ اصولگرايان در برخورد با اصلاحات حقوقي با چه آسيبهايي مواجه هستند و چه بايستههايي را بايد دنبال کنند؟
2ـ اگر يک نظام حقوقي بخواهد کارآمد باشد، نظامهاي ديگر جامعه مانند نظام سياسي، تبليغاتي و .... نبايد درصدد تخريب نظام حقوقي باشند.
3ـ اگر مصلحت حکم عوض شود، حکم تغيير ميکند. اين حرف خيلي خوب است، منتهي چه کسي ميتواند ثابت کند که مصلحت حکم عوض شده است.
4ـ اگر ما ميبينيم در بعضي از جاها، زنان در نظام حقوقي مشکل دارند ـ که دارند ـ بايد ببينيم اين اشکال به خاطر جنسيتشان است، يا به خاطر اقتضاي سيستم حقوقي.
5ـ نگاه حداکثري حقوق و حقوقمحوري در عمل باعث ميشود نهاد خانواده در بلندمدت دچار سستي و در نتيجه تضعيف شود و در کوتاه مدت نيز، ما موفق به استيفاي حقوق نخواهيم بود.
6ـ در بحث اصلاحات حقوقي راحتترين کار اين است که هر کجا که حقوق زنان و مردان متفاوت است آن را يکسان کنيم، ولي آيا تنها راهحل اصلاح همين است؟
7ـ هر نظام حقوقي براي کارآمدي، بايد از عنصر مقبوليت و سازگاري با ساير نظامهاي اجرايي و ضمانت اجرا برخوردار باشد.
8ـ گاهي گفته ميشود قانون مدني موجود، قانوني است کاملاً طاغوتي، چرا که در زمان حکومت طاغوت تدوين شده و بايسته و شايسته است که در نظام اسلامي اين قانون از اساس مورد بازخواني قرار گيرد.
9ـ اگر يک نظام حقوقي بخواهد بماند و يا اصلاح شود بايد به بحث ضمانت اجرا توجه کند و نبايد فريب بخوريم که ماده يا بندي از قانون مدني را به نفع زنان تغيير دادهايم.
10ـ اگر ما بخواهيم به خاطر هر محدوديتي در نظام حقوقي دست به اصلاحات قضايي بزنيم با بحران مواجه خواهيم شد.
11ـ اگر شما به يک خانم فمينيست بگوييد که ميخواهيد پروژة اصلاحات حقوقي را دنبال کنيد، به شما خواهد گفت که ببينيد سازمان ملل و دستگاههاي قدرت بينالملل چه ميگويند و آن نسخه را عملياتي کنيد.
12ـ قانون مدني که ما بخواهيم با فتواي شاذ يا غير مشهور يا با فتواي يک فرد به سمت اصلاح آن پيش برويم آيا از کليت و جامعيت اين قانون در بلند مدت چيزي خواهد ماند؟
موضوع: نظام اسلامي و مسئله پوشش و آرايش (دکتر محمد تقي کرمي)
1ـ در حال حاضر و در بسياري از موارد، تغييرات و تظاهرات حجاب در سطح جامعه، با نوعي پيام جنسي و نوعي رفتار غيراخلاقي توأم است.
2ـ وقتي جامعه در اقتصاد به صورت مدگرا، مصرفزده و ربوي رفتار کند، در نتيجه خواه ناخواه يکي از ساحتهاي زندگي که به پوشش اختصاص دارد، به سمت مدگرايي و مصرفزدگي ميرود و هر مانعي را که فراروي اين مسأله قرار گيرد در بر ميدارد.
3ـ يکي ديگر از عوامل خاص بدحجابي بيتوجهي به زمينههاي طبيعي و ميل به تبرج است.
4ـ به نظر ميرسد که احزاب سياسي با پديده حجاب به عنوان يک امتياز سياسي عليه رقيب استفاده کردهاند. يک جناح با ترويج آزادي و تسامح به دنبال کسب رأي بيشتري بود و نسبت به حجاب غفلت کرد و در مقابل، جناح ديگر با شعار «وااسلاما، وادينا» عليه جناح ديگر فعاليت کرد. اما در عمل چه اتفاقي افتاد؟
5ـ بهتر است در مقوله حجاب، قبل از اين که مجبور به اتخاذ يک موضع انفعالي شويم، يک وضعيت فعالي را پيش بگيريم.
6ـ اگر ساختار اشتغال ما در واگذاري مشاغل براساس مدل ساختار جنسيتي عمل کند، چه معنايي دارد در محيط اشتغال، عدم تساوي در لباس را توصيه کنيم، اگر ساختار آموزش عالي تماماً تساوي گرايانه است، چگونه ميتوان تفاوت در پوشش را توجيه کرد؟
7ـ تمايلات غريزي و نيازهاي جنسي جوانان در حالت رياضت، يک واکنش منفي را از خود بروز ميدهد که بخشي از اين کنشها در قالب بدحجابي ديده ميشود.
8ـ از آنجايي که بين آموزههاي ديني و سياسي پيوند و ارتباط وجود دارد در نتيجه برخي از مخالفان سياسي نظام، تظاهرات بيحجابي را به عنوان دستآويزي براي بروز مخالفت با دولت بر ميگزينند.
موضوع: نظام اسلامي و مسئله پوشش و آرايش (خانم دکتر شهلا باقري)
محورهاي بحث
1ـ در جايي بر نماد حجاب تأکيد داريم اما اگر به نظام ترغيبات و تمايلات و به طريق اولي به نظام باورهاي فرد توجه نکنيم، اختلاف فرهنگي ايجاد ميشود.
2ـ با توجه به ضعف سيستم طرحريزي ستادي و با فقدان تصميمسازي استراتژيک چگونه ميتوانيم انتقال پيام فرهنگي از جمله پيام عفاف و حجاب را به خوبي انجام دهيم.
3ـ راهکار پيشنهادي، وضع تعرفه گمرگي ويژه براي محصولات ويژة فرهنگي و کالاهاي مغاير با شئون اسلامي و عفت عمومي است.
4ـ راهکار پيشنهادي، تدوين سياستهاي روشمند دربارة سبک لباس و آرايش هنرمندان است.
5ـ سيستم ما فاقد مدار است و ما بايد اين سيستم را براي فرهنگ طراحي کنيم. يک طرحريزي منظم و منسجم براي فرهنگ.
6ـ بايد در جامعه، براي ذائقههاي مختلف فکر کنيم و براي همه يک نسخه نپيچيم. بايد در سياستگذاريها به همه مخاطبان توجه کنيم.
7ـ راهکار پيشنهادي: 1) حمايت عملي از طراحان و توليد کنندگان پوشاک ساده و اسلامي در جهت ايجاد تنوع در پوشش است و 2) برخورد با سياستهاي اينترنتي که دسترسي به سايتهاي ضد اخلاقي را فراهم ميکنند.
لازم به ذكر است كه متن کامل سخنرانيها و جلسات تکميلي وديدگاهها در شمارة 21 نشرية حوراء به طور تفصيلي مطرح شده است.
لینکهای مرتبط